رویای برزخی داستانی است که به شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده است. روایت مردی باربر که خلأ عاطفی ذهنی و خستگیهای روحی خودش را با پرداختن به کار کوزهگری برطرف میکند. او، همسری دارد که مدام شوهرش را تحقیر میکند و اغلب جنبههای منفی زندگی را به رُخش میکشد. استمرار این وضعیت او را از همسرش متنفر میکند و در عالم خیال دل به زنی سیاه چشم میبندد. حضور او موجب افزایش جدالها و کشمکشها و وقوع حوادثی شگفت و دور از ذهن میشود.