مرتضی کیوان یک شاعر و منتقد ادبی بود که در اوج جوانی در دهه سی شمسی توسط پهلوی دوم اعدام نظامی شد؛ اما از سوی دیگر نمیتوان به سادگی با همین یک تعریف از معرفی او عبور کرد، چه اینکه مرتضی کیوان در شعر فقط شاعر نبود، در مطبوعات فقط روزنامهنویس نبود، در ادبیات فقط منتقد ادبی نبود. کیوان این همه بود و بیش از این همه. کیوان، پس از مرگ پدر مسئولیت خانواده را عهدهدار شد و در ۲۳ سالگی به استخدام وزارت راه درآمد. مرتضی کیوان شاعر بود، اما بیش از آن که شاعر باشد، در شعر معاصر تأثیر گذاشته است. او اگر چه در مجلات متعددی مینوشت، اما بیشترین و مهمترین نقدهای کیوان را باید در مجله جهان نو سراغ گرفت. همچنین مدتها مدیر داخلی مجله بانو بود. هرگز و حتی یک روز از نوشتن دست بر نداشت. حتی، در اوج فعالیت در حزب توده. مرتضی کیوان از فعالترین اعضای حزب توده بود. او بیمار عدالت بود و همواره فریاد آزادیخواهی و عدالتطلبی سر میداد.