در همه چیز به فنا رفته، توجه مارک منسن خود را از نقایص اجتناب ناپذیر درون هر فرد، به فجایع بیپایان دنیای اطرافمان معطوف میکند. با استفاده از دریای پژوهشهای روانشناختی درباره این موضوعات و نیز با به کارگیری خرد لایتناهی فیلسوفانی همچون افلاطون، نیچه و تام ویتس، مذهب و سیاست را تشریح میکند و به بررسی شباهتهایی که به یکدیگر پیداکردهاند میپردازد. او با نگاهی متفاوت به روابط ما با پول، سرگرمی و اینترنت مینگرد و اینکه چطور افراط، در یک چیز خوب میتواند تبدیل به سوهان روح شود. او آشکارا تعاریف ما از ایمان، خوشبختی، آزادی و حتی امید را به چالش میکشد.