دربارۀ کتاب آخرین نفر
«نیایش»، دختر 27 سالهای است که پس از گذشت سه سال از نامزدیاش با «ارشا»، در حادثهای او را از دست داده است. مادر ارشا که از همان روز اول هم نیایش را به همسری پسرش، قبول نداشت او را نحس میخواند. «تبسم»، دخترخاله ارشا، سعی میکند نیایش را آرام کند اما نمیتواند. نیایش پس از چهلم ارشا، تصمیم میگیرد برای همیشه آن خانه را ترک کند، نیایش برای آرامش روحش تصمیم میگیرد به همراه مادرش به کیش برود. این سفر تأثیری در روحیه نیایش ندارد؛ تااینکه... .