«کورالی ساردیه»، دختر مدیر خبیث «موزه عجایب» است، موزهای که موجودات خارقالعاده و عجیبی را به نمایش میگذارد و تماشاگران را مبهوت میکند. کورالی که شناگری استثنایی است در موزه پدرش نقش «پری دریایی» را ایفا میکند و با «مرد گرگنما»، «دختر پروانهای» و «لاکپشتی 100ساله» همکار است. یک شب کورالی در جنگل کنار رودخانه «هادسون» با جوان رعنایی برخورد میکند که از درختان در نور مهتاب عکس میگیرد. جوان «ادی کوهن» است، مهاجری روستبار که از همکیشان ارتودکس پدرش روگردانده است. وقتی ادی از فاجعه آتشسوزی کارخانه لباسدوزی نیویورک عکاسی میکند، درگیر راز مشکوک ناپدید شدن زن جوانی میشود و قلب کورالی را آتش میزند... . «موزه عجایب»، رمانی است در توصیف اوضاع اجتماعی نیویورک یکصد سال پیش، کوشش کارگران برای بهبود شرایط کار و زنان برای کسب حق رأی و خشم و نفرت و عشق وعصیانی که به زندگی معنا میبخشد.