نویسنده در این رمان بستریشده چهار زن را در بخش چهاراتاقه بیمارستان زنان لیدی اوگاستا هپتری بهانه قرار میدهد تا در زندگیشان سرک بکشد و از بیمها و شکستها، رازها و کابوسهایشان بگوید. نویسنده عاشق شخصیتهایی است که جامعه به آنها پشت کرده، آنها که نه به موفقیت دندانگیری دستیافتهاند و نه دیگر جوانی و زیبایی برگ برندهشان است.