دربارۀ کتاب نامه ای در بطری
ترزا، روزنامهنگار، بطری حاوی نامهای عاشقانه را در ساحل پیدا میکند که باعث میشود مسیر زندگیاش به کلی تغییر کند. او نامه را میخواند: کاترین عزیزم، دلم برایت تنگ شده است. همیشه دلتنگتم؛ اما امروز از همیشه بد ترم، زیرا دریا نغمهسرایی میکند سر میدهد و آواز سر میدهد که زندگی من به تو وابسته است... گارت، نویسنده نامه، با کلماتی دلنشین عشق خالصانه خود را نثار زنی کرده است؛ که او را از دست داده و ترزا که تجربه شکست عشقی داشته و زندگی زناشوییاش از هم پاشیده میشود، بر آن میشود که بداند گارت کجاست، کاترین کیست اجرای بین آن دو چیست؛ و همین کنجکاوی سرآغاز شکلگیری ماجرایی احساسبرانگیز میشود که خواننده را بیوقفه به دنبال خود میکشاند. داستان نامهای در بطری، این باور را عاشقان بیتوجه به زمان و مکان میتوانند یکدیگر را پیدا کنند، تقویت میکند.