دربارۀ کتاب سایه روشن (تحلیل نگرش جمال زاده به اجتماعیات و مدرنیته)
جمالزاده، معتقد است در ایران «دموکراسی ادبی» وجود ندارد. او از شیوه نگارش نویسندگان ایرانی شکایت میکند، چراکه آنها انحراف از سبک پیشینیان را «مایه تخریب ادبیات دانسته» و هرچه مینویسند مقصودشان ادبا و فضلایی هستند که از پسِ خواندن کلمات و عبارت ثقیل برمیآیند. با مقایسه سطح سواد ایرانیان با «ممالک متمدنه»، جمالزاده نیاز به ادبیاتی مردمیتر و با زبانی سادهتر را احساس میکند تا مردم ایران هم بتوانند با آنها رقابت کنند. گویی جمالزاده «رومان» را مانند اینترنت امروزی میدانسته است که میتواند به عنوان بستری مناسب برای آشنایی اقوام مختلف ایرانی با یکدیگر عمل کند. البته این بستر به شرطی میتوانست کارش را درست انجام دهد که شیوه غامضنگاری پیشنیان کنار گذاشته شود و به «جعبه حبس صوت گفتار طبقات و دستههای مختلفه یک ملت» تبدیل گردد. پس میتوان گفت مسئله زبان برای جمالزاده اهمیت ویژهای داشته است، و بیدلیل نیست که در اولین داستان کوتاه این مجموعه، «فارسی شکر است»، آنقدر به مسئله زبان پرداخته است و اصطلاحات عامیانه به کار برده است که محکوم به (سوء) استفاده از قالب داستان برای «جمعآوری» و حفظ امثال و حکم» شده است. در این کتاب ضمن ارائه زندگینامه «محمدعلی جمالزاده»، پدر داستاننویسی ایران، نگرش ایشان به اجتماعات و مدرنیته بررسی میشود.