نه قاشق نه چنگال، شنگال! نمیدانی شنگال چیست؟ خودش هم نمیداند چیست و به چه دردی میخورد. نه در جمع قاشقها جایی دارد و نه در جمع چنگالها. اصلاً کسی او را سرِ سفره راه نمیدهد چون انگار هیچ کاربردی ندارد.
شنگال هی خودش را شبیه این و آن میکند تا در میانشان جایی پیدا کند، اما او باید خود خودش باشد، همان چیزی که هست.