از آنجا که فلسفه دین با همه زمینههای عمده فلسفه همپوشانی دارد و اکثر فلاسفه بزرگ در تاریخ اندیشه غربی به آن پرداختهاند، میتوان از آن بهمنزله راهی برای آشنا کردن دانشجویان با پژوهش فلسفه استفاده کرد.
فیلسوفان دین پرسشهایی در بسیاری حوزهها، از جمله متافیزیک، معرفتشناسی، نظریه ارزش، فلسفه طبیعت انسان، فلسفه علم و فلسفه زبان مطرح میکنند. برخورد فلسفی با بیشتر مباحث اصلی در فلسفه دین با یونانیان قدیم شروع شد و بیوقفه تا مدتی در قرن بیستم ادامه پیدا کرد، سپس به دوره فراموشی افتاد و پس از آن، تجدید حیاتی یافت که آغازش به اواخر دهههای پنجاه یا شصت میلادی در انگسلتان و دهه هفتاد در ایالات متحده برمیگشت.
هیچ فلسفه دینی وجود نمیداشت اگر فلسفه متمایز از دین نبود و اگر فلسفه نقش سنجشگر همه شیوهعملهای عمده انسانی، از جمله شیوهعمل دین را ایفا نمیکرد. این شرایط هرگز در مشرق زمین وجود نداشته است، جایی که فلسفهها و دینها آنطور که در دنیای غرب چنین است از هم جدا نبودهاند، و حتی در غرب هم تا حدود سه سده پیش، فیلسوفان به شکلی بیپروا، نقش سنجشگر دینی را برعهده نگرفته بودند.
این کتاب بخشی از مجموعهای است که انتشارات بلکول درباره حوزههای پژوهشی کلیدی و جذاب فلسفه به قلم فیلسوفانی پیشرو منتشر کرده است. دکتر لیندا زاگزبسکی رئیس جامعه فیلسوفان کاتولیک امریکا بوده و از وی آثار متعددی درباره فلسفه دین، معرفتشناسی، اخلاق فضیلت، تقدیر و جبرباوری منتشر شده است.