«مردم در سیاستِ ایران» پنج پژوهشِ موردی از یرواند آبراهامیان، تاریخنگار ایرانیتبار ساکن آمریکا است.
آبراهامیان در سال ۱۳۲۹ به بریتانیا مهاجرت کرد و در سال ۱۳۴۲ کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آکسفورد گرفت. آبراهامیان پس از مهاجرت به آمریکا در سال ۱۳۴۸ موفق به گرفتن دکترا از دانشگاه کلمبیا شد. او هماکنون در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک، تاریخ جهان و خاورمیانه تدریس میکند و از بزرگترین پژوهشگران تاریخ معاصر ایران محسوب میشود.
از آثار دیگر او میتوان به کتاب ارزشمند «ایران بین دو انقلاب»، «تاریخ ایران مدرن»، «کودتا» و «جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران» اشاره کرد.
نقش و جایگاهِ مردم در سیاست، از همان آغاز بخشی مهمی از فعالیتهای پژوهشی یرواند آبراهامیان بوده است. او در تاریخنگاریهایش بیشتر روی تحولاتی که آدمها به واسطهٔ خیابان باعث شدهاند، تمرکز داشته تا تغییراتی که سیاستمداران سرِ میز مذاکره تصمیم آن را گرفتهاند.
دو مقالهٔ نخست کتاب، اواخرِ دههٔ شصتِ میلادی نوشته شدهاند، اولی به نقشِ جمعیتهای مردمی در تحولاتی میپردازد که نهایتاً به انقلابِ مشروطه انجامید و دومی، رد این اثرگذاریهای مردمی را تا مقطعِ کودتای ۱۳۳۲ پی میگیرد.
مقالهٔ سوم که چهل سال بعد از آن دو مقاله نوشته شده، سهمِ جمعیتهای مردمی را در پیشبرد و پیروزیِ انقلابِ ۱۳۵۷ میسنجد و ضمناً، نشان میدهد دلبستگی به بررسیِ جایگاهِ مردم در سیاست، همهٔ عمرِ پژوهشیِ آبراهامیان ادامه و دوام داشته است
چهارمی مقالهای است دربارهٔ سرخوردگیِ جمعی مردمی، بنیانگذارانِ فرقهٔ دموکراتِ آذربایجان، حزبِ توده، و رو آوردنشان به مبارزهٔ خودبنیاد و پنجمی که متن ویراستهٔ یک سخنرانی دانشگاهی است، گزارشی از فراز و فرودهای جنبش کارگری ایران در مقطعی کوتاه از تاریخِ ایران مدرن میدهد که آدمهای خیابان در آن جنبش توانستند بسیاری از خواستههایشان را به حاکمان تحمیل کنند.