دربارۀ کتاب کودکی من و لحظه های انتظار: داستان
این داستان، نوشته آرزو افسری است. در این داستان کوتاه، روایت دوران کودکی، نوجوانی و جوانی فردی از زبان خودش است. در ذیل، قسمتی از متن نوشته را آوردهایم: خیلی خوشحال بودم. آن قدر که در پوست خود نمیگنجیدم. با شوق و شادی زیاد، نامهای برای مادر نوشتم؛ که چقدر از نوروز امسال بدم آمد. چقدر از تعطیلات امسال متنفر بودم. زیباترین ساعتم را شکستم. چون لحظههای بیمادری را برایم رقم میزدند و به رُخَم میکشیدند. نوشتم: مادر چقدر دوستت دارم...