دربارۀ کتاب سانشیرو
توکیو پر بود از چیزهایی که سانشیرو را وحشت زده میکرد. صدای زنگهای تراموای شهری وحشتزدهاش کرد و بعد تعداد عظیم آدمهایی که در میدانها، سوار و پیاده میشدند. مورد بعدی که وحشت زدهاش کرد، مارونواوچی، مرکز تجاری شهر بود. چیزی که از همه بیشتر شگفت زدهاش کرد، خود توکیو بود، چون مهم نبود چقدر دور شود، انگار هیچ انتهایی نداشت.