دربارۀ کتاب او خواهرم است، خواهر خود خودم
خواهرم را خیلی دوست دارم. آخه هیچ کس اندازه او با من خوب نیست. با این که بزرگشده، باز هم با من بازی میکند. با من و یک خرس پشمالوی کوچولو. ولی دیروز شنیدم میخواهد عروسی کند و از پیش ما برود. این طوری من خیلی تنها می شوم. اصلاً او چرا باید عروسی کند؟ اگر او برود، فقط من میمانم و یک خرس!