اگرچه این سخن در مقام خود کاملاً درست است که: دو صد گفته چون نیم کردار نیست، اما جایی هم هست که دویست کردار ارزش نیم گفتار را نداشته باشد و آن مقام منطق و استدلال است؛ جایی که بهتر است به جای هرگونه عمل و عکس العمل در برابر یکدیگر که ای بسا ممکن است به خشونت نیز بینجامد، با یکدیگر فقط سخن مستدل بگوییم و مشکل خود را با گفتاری منطقی حل کنیم. درست است که منطق و استدلال از جنس گفتار است، اما این گفتار را نباید دست کم گرفت و صرفاً بادی پنداشت که به راحتی از دهان بیرون میآید؛ پشتوانه سخنان منطقی، چیزی جز دریایی از شعور و علم و آزادگی نیست. این کتاب، قصد تأملاتی چند درباره استدلال از جنس حقوقی را دارد؛ استدلالی که شاید خوانندگان دانشجو و قاضی و وکیل و حقوقدان، بی این کتاب نیز خود به شکلی ناخودآگاه انجام میدادهاند، اما مایلم آنان را با سطح دیگر از کاری که به شکلی ناخودآگاه انجام میدهند، آشنا کنیم.