«من سفر کردم تا این تغییرات بعد از انقلاب را از نزدیک خصوصاً در زندگی زنان کشورهای مختلف ببینم. من با زنان در آشپزخانههایشان نشستم و آنها از زندگیشان، از بچههایشان و از مردانشان برایم حرف زدند و من دیدم طرح کلی زندگیهامان تقریباً عین هم است. ما زنها چشمانداز مشترکی در زندگی داشتیم که با چشمانداز مردها متفاوت بود. ما از پایین به مسائل نگاه میکردیم و چشماندازمان ساده و پیشپاافتاده بود، اما امر سیاسی یعنی امر پیشپا افتاده...»
«کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» مجموعه مقالاتی است از اسلاونکا دراکولیچ، روزنامه نگار و نویسندهٔ کروات؛ این روایتهای گیرا و خواندنی، حاصل تجربههای شخصی او و مشاهداتش از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومتهای کمونیستی است.
جذابیت اصلی کتاب در این است که دراکولیچ ماهرانه، تحلیلهایی تامل برانگیز و انتقادی را با جزئیات زندگی روزمره درهم میآمیزد: شگفتی دختربچهای که برای اولین بار یک عروسک خارجی میبیند؛ نحوهٔ شستن رختها در خانه؛ زندگی یک استاد دانشگاه در آپارتمانی تنگ و شلوغ بیهیچ حریم خصوصی؛ دیوارهای رنگ و رو رفته و ...
دراکولیچ کمونیسم را چیزی فراتر از یک ایدئولوژی یا شکل حکومت میبیند، از دید او کمونیسم یک وضعیت ذهنی است که به این راحتیها از ناخودآگاه جمعی کسانی که تحت این حکومت زندگی کردهاند زدوده نمیشود.
برای مردم دنیای کمونیسم شعار «امر شخصی، سیاسی است» به معنای واقعی کلمه صدق میکرد. دراکولیچ که خود در یوگسلاوی بزرگ شده، مینویسد: «اینجا از همان اوایل جوانی میفهمید که سیاست مفهومی انتزاعی نیست، بلکه نیرویی است عظیم که بر زندگی روزمرهٔ مردم تاثیری تعیین کننده میگذارد.... ما برای اینکه بتوانیم ادامه بدهیم، میبایست قلمروهایمان را تقسیم میکردیم و مرزی بین زندگی خصوصی و حوزهٔ عمومی می کشیدیم. حکومت میخواست همه چیز عمومی باشد... اما هرچیز عمومی متعلق به دشمن بود.»
این روایتهای گاه تراژیک و گاه طنزآمیز بهتر از تحلیلهای تئوریک، میتواند وضعیت سیاسی و ذهنیت افراد در حکومتهای استبدادی را برای ما به تصویر بکشد.