دربارۀ کتاب درخت چه کنم
در تمام فصل بهار، تابستان و پاییز، کم و بیش درخت تنومند چنار به این درد دلها گوش میداد، برگهای سبز و زمین خود را تکان میداد و سر شاخههای نورسته خود را میجنباند و خاموش به این جمع نظاره میکرد و از اینکه، رازدار و محرم گروهی است که به وی اعتماد میکنند و اسرار خود را با وی در میان میگذارند، غصهاش میشد. به راستی، آنچه که از این مباحث نتیجه میشد، غالباً رضایت بخش بود و مشتریان یکی دو روز بعد که پاسخ لازم را دریافت کرده و راه حل گرفتاری خود را یافته بودند، در اطراف درخت دیده نمیشدند، چرا که درخت به آنها گفته بود که چه کار باید بکنند.