دربارۀ کتاب دره قصر مرمر
مهی، قرار بود یک بعد از ظهر کسل کننده را پیش دختر عمویش، افسون، بگذراند. این است که وقتی وارد اتاق افزون میشود، اصلاً انتظار ندارد که سر از عالمی افسانهای در بیاورد؛ در قصری متعلق به موجودات افسانهای، دیوها و پریها و کیسه مون هایی که از تمدن واپس ماندهاند...