دربارۀ کتاب و هیچ چیز همیشگی نیست
بعضی آدمها، با گذشت زمان، آزادتر از قبل میشوند: به جای خم شدن، قامتشان را راست نگه میدارند. ازشان انرژی حیرتآوری ساطع میشود. برای آدمهایی که سر راهشان قرار میگیرند، منبع نور میشوند. دوست دارم بدانم، این افراد با تاریکیهای گذشتهشان چه کردهاند؟ با پشیمانیهایشان، با جراحتهایشان. چگونه از پسش آن برآمدهاند؟ چرا که ما هیچ چیز را فراموش نمیکنیم، حتی اگر خودمان را مجبور به فراموشی کرده باشیم، گذشته در ما زندگی میکند. چیزی در عمر وجودمان جا خوش میکند، طوری که گمان میکنیم خواب رفته، اما بیدار میشود.