این کتاب پیدایش جهان مدرن را از منظری جهانی بررسی میکند. تحقیقات پیشین این فرض را بدیهی میشمردند که مفهوم «برآمدنِ غرب» میتواند پیدایش جهانِ مدرن را توضیح دهد، و بر این نکته تأکید میکردند که اروپا ویژگیهای منحصر به فردی داشته که به آن (و فقط به آن) امکان میداده است زودتر از دیگران مدرن شود، و از این رو، صلاحیت اخلاقی و قدرت این را داشته باشد که «مدرنیته» را در نقاط دیگر جهان رواج دهد. همهی این تحقیقات به نوعی استثنایی بودن اروپاییان را میپذیرفتند و هدف اصلی آنها توضیح، توجیه و دفاع از «برآمدنِ غرب» برای سلطه بر جهان بوده است. اما همانگونه که در این کتاب نشان داده میشود، اروپاییان استثنایی نبودند و یکی از مهمترین نکات تاریخ جهان تا اوایل قرن نوزدهم، همانندیِ گستردهی آسیا و اروپا بود.
پژوهشهای اخیر دربارهی آسیا درک ما را در مورد چرایی و چگونگی توسعهی جهان مدرن تغییر میدهد و نقش مهمی را که چین و هند در آغاز این روند داشتند برجسته میکند. چشمانداز دیگری که دیدگاهمان را در مورد پیامدهای این توسعه دگـرگون میکند، تـاریخ محیطزیست است. تـاریخ محیطزیست، در معنای گستردهی آن، به تعامل میان انسان با محیطزیست میپردازد و مشکلات مربوط به محیطزیست ناشی از تولید صنعتی، مانند آلودگی هوا، آب و خاک را مطرح میکند.
این روایت از تاریخ جهان مدرن میکوشد روایتی غیراروپامدار و مبتنی بر شرایط اقلیمی را بازگو کند که بتواند جایگزینی باشد برای ابرروایتِ موجود که موضوع اصلی آن «برآمدنِ غرب» است.