در انتظار گودو از زمان انتشار آن در سال ۱۹۵۹ به یکی از مهمترین آثار قرن بیستم بدل شده است، و تصویر مرکزی آن (دو ولگرد که در جادهی بیرون شهر منتظر آمدن گودو هستند) یکی از مشهورترین تصاویر صحنه مدرن محسوب میشود. در انتظار گودو نمایشنامهی بسیار سادهای است: کنش آن در مکان ماوقعی اتفاق میافتد که تقریبا به هیچجا شبیه نیست. توضیح صحنهی محل کنش بسیار ساده است: جادهی بیرون شهر، یک درخت، غروب. در این مکان لخت دو ولگرد، ولادیمیر و استراگون، که در انتظار گودو هستند، شروع به وقتگذرانی میکنند: آنها در هر پرده با پوتزو، یک مالک زمین، و خدمتکارش، لاکی، مواجه میشوند؛ و در پایان هر پرده، پسر که حامل پیامی از جانب گودوست، به آنها میگوید که قطعاً فردا با او ملاقات خواهند کرد. ولادیمیر و استراگون تصمیم میگیرندبروند، اما حرکت نمیکنند.