موضوع این کتاب حول یک زن است که به تازگی شوهر متقلب خود را ترک کرده و در شهر «بورگ» شغلی میگیرد و برای مرکز تفریحی کار میکند. خود این شهر به سختی یک شهر است، زیرا فقط یک پیتزافروشی دارد و یک فروشگاه گلفروشی نیز به تازگی افتتاح شده است. در آنجا، او خود را مسئولی برای تمیز کردن و مراقبت از بچههای منطقه فقیرنشین میداند. شوهرش «کنت» به تازگی به او خیانت کرده و به سراغ فرد دیگری رفته است. او در خانهای ساکن میشود «سامی»، «وگا» و «عمر» تعدادی از بچههایی هستند که در این محل زندگی میکنند. آنها علاقه زیادی برای شرکت در مسابقه فوتبال دارند، بنابراین از «بریت ماری» میخواهند که مربی فوتبال آنها شود. این اتفاق و بسیاری از چیزهای دیگری که در این مکان وجود دارد زندگی کسلکننده بریت ماری را به شدت به چالش میکشاند.