دربارۀ کتاب باد نوبان
«باد نوبان»، داستانی درباره دو طبیعت است که به موازات پیش میرود؛ «طبیعت آدمی» و «طبیعت محیطی» و تأثیراتی که آنها برهم میگذارند و انتقامی که از تقابلشان سر برمیآورد، مضمونی است که سراسر داستان را به خود مشغول کرده است؛ یکی برای رسیدن به عشق و طبیعت آدمی و یکی برای رسیدن به طبیعت محیطی. «باد نوبان»، داستان سرنوشت است. سرنوشت پسری که سرنوشتش با پدرش گره خورده است و داستان دریایی که سرشتش توأم با این سرنوشتهاست. در بخشی از این داستان میخوانید: «امروز روز آخریه که تو حجابه. فردا سیش مجلس میگیرم، صباح سحر که اُفتوب از دل دریا بیرون میآد، با اُوِ دریا غسلش میدم و با اُوِ برگ هفتگیاه بیخار معطر میکنم. تو هم یه من گندم سیدریا پوست بگیر و مغروبی در خونۀ هر که اهل هوان برو و بگو صباح سی مجلس بیا...».