دربارۀ کتاب روبان مخملی
این رمان، قصه دختری به نام «ویستا» است که در اواخر دوره قاجار زندگی میکند و به توصیه پدربزرگ دانا و مهربانش قصد دارد به فرنگ برود تا دوشادوش پسرعمویش که او نیز عازم فرنگستان است برای توسعه صنعت و تجارت فامیلی، کسب دانش کند. ویستا که اولین فرزند خانواده است پیش از این به پسرعمویش دلباخته و میداند پسرعمویش هم دل در گرو او دارد، بنابراین عزمش برای رفتن به این سفر تحصیلی دوچندان میشود و قبول میکند به همراه دوستان پدربزرگش راهی فرنگ شود. این انتخاب و این سفر در سالهای بعد به مرور از او دختری آرامتر و قویتر میسازد تا وقتی که... .