دربارۀ کتاب بازگشت به خانه
دور از شلوغی شهر در روستایی، خانواده فقیری زندگی میکردند که زندگی سختی داشتند. «نادر»، فرزند ارشد خانواده ۲۵ ساله بود، او یک برادر کوچکتر به نام «هادی» داشت که تازه به 10 سالگی رسیده بود. خواهر کوچکتر آنها که کمسن و سالترین عضو خانواده به حساب میآمد نیز 6 ساله بود. نادر پس از مدتی ازدواج کرده و زندگی مستقلی را با رفتن به تهران شروع میکند. پس از گذشت چند سال هادی تحصیلاتش را در مقطع متوسطه دوره اول به پایان میرساند، اما با وجود اینکه هیچ تمایلی به ادامه تحصیل نداشت ولی به اصرار پدرش برای ادامه تحصیلات عازم شهر میشود و به منزل برادرش نادر در تهران میرود؛ تااینکه... .