دربارۀ کتاب حلزون ها، صندلی ها، ابرها
این کتاب مشتمل بر داستانهای کوتاهی با عنوانهاي «دعوت»، «ابر»، «به آب بگو»، «مراسم تشییع جنازه اسما»، «شباهنگام»، و... نوشته «دنیز کارانفیل» است. داستانهای این کتاب، قصه زندگی انسانهایی را روایت میکنند که در تلاش هستند ابرهای خاکستری باورهایشان را بتکانند و جوانههای ضمیر ناخودآگاهشان را رشد بدهند. داستان «حلزون، صندلي ابرها» درباره مرد معرکهگیری است که دخترش همیشه در معرکههایش همراه اوست. دخترک جسم نحیف و لاغر پدرش را بغل گرفته بود و تلاش میکرد او را از حرکت بازدارد، اما مرد در حالی که عدهای از مردم، محل را ترک میکردند کیسهای را نشان میدهد و... .