دربارۀ کتاب ماه پشت ابر ماند
این کتاب مشتمل بر داستانهای کوتاهی با عنوانهاي «جنون شیشهای»، «گلهای ریز صورتی»، «خندههای باران»، «کلاف صورتی»، «دنیای من» و... است. داستان «ماه پشت ابر ماند»، درباره زنی است که باردار است و در شرایطی که جنگ زندگی همه مردم را تحت تأثیر قرار داده، او با فرزندش که درون شکمش است صحبت میکند. در بخشی از این داستان کوتاه میخوانید: «وول بخور توی شکمم. سرسنگین که میشوی غمباد میکنم، آنقدر که دلم باز هم آژیر قرمز میخواهد تا تو غَلت خوری توی شکمم و دلم هُری بریزد پایین. گوشه موج قرمز را زیر دندان میکشم، خوب میدانم دلیل نحسی ماه را و موج قرمزی که خون خوردهاش نطفه توست و...».