دربارۀ کتاب سالی که تحویل نشد
این داستان درباره دختری است که به منظور گذراندن تعطیلات خود به کیش مسافرت میکنند. در پرواز هواییاش با پسری جوان همسفر میشو. پسری که او را به شدت عصبانی میکند، چراکه اجازه نمیدهد تا او در صندلی کنار پنجره بنشیند. مسیر طی شده و دختر به جزیره کیش میرسد و برای اینکه دوباره با پسر موفرفری هممسیر نشود و با خیالی آسوده پیش خواهرش «سروین» و دوستش «سحر» برسد از راننده میخواهد تا از مسیر کناره به محل مورد نظر برود. نخلهای خرما و درختان بومی کهور ایرانی و کهور پاکستانی برای او تداعیگر نقاشیهایی است که در سالهای گذشته کشیده است، اما... .