نویسندۀ کتاب در پیشگفتارش نوشته است: «اگر فلسفه زمینهای است که به درک ما از خویشتن میپردازد و اگر فشن __ همانقدر که من مدعیام __ تأثیرگذار باشد، باید آن را بهمثابۀ موضوعی برای پژوهش فلسفی جدی گرفت.» و در مقدمه میآورد: «این کتاب تاریخ فشن نیست، هرچند تاریخِ آن را بهدقت موشکافی میکند. این کتاب یک تحقیق زیباییشناسانۀ تجویزی هم نیست، به این معنا که قصدم ارزیابی زیباییشناسانۀ فشنهای مختلف باشد. رویکرد این کتاب در مبحث زیباشناسی بیشتر توصیفی است تا تجویزی. میتوان فشن را از زوایای مختلف بسیاری تحلیل کرد، اما بهصورت کلی در این تحقیق یک پرسش ذهن مرا به خود مشغول داشت و آن پرسش از تأثیر فشن بر شکلگیری هویت بود. نظر به اینکه این پژوهشی فلسفی است، قصد دارم بهجای طرح واقعیت فشن بیشتر به مفهوم فشن، بازنمودهای مختلف آن و چیزهایی که فشن ظاهراً میتواند سبب آنها شود بپردازم. در واقع میتوان گفت موضوع تحقیق من گفتمان فشن است.»
این کتاب با زبانی ساده و روشن و در هشت فصل __ از جمله بهنامهای «فشن و زبان»، «فشن و بدن»، «فشن و هنر»… به بررسی جنبههای گوناگون فشن لباس، تأثیرگذاریها و تأثیرپذیریهایش، میپردازد. نویسنده ثابت میکند فشن پدیدهای سطحی نیست و میتوان در آن تعمق کرد و اندیشههایی خواندنی بیرون کشید چنانکه این کتاب حاوی چنین اندیشههایی است.