کتاب حاضر، ترجمهای است از کتاب "همزاد" نوشته "فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی" (1821ـ1881). در این داستان، ماجرای مرد روانپریشی تصویر شده که در صدد شناساندن چهره واقعی افراد طراز اول جامعه و نشان دادن ریای آنان است؛ برای مثال در گفتوگویی با پزشک معالجش میگوید. من راهم را خیلی راست، صادقانه و بدون انحراف طی میکنم، چون از انحراف ننگ دارم و آن را به دیگران واگذار میکنم. من در صدد تحقیر آنهایی که بیش از من و شما ارزش دارند نیستم... ببخشید میخواستم بگویم من و آنها... قصد نداشتم از شما حرف بزنم. من عبارات ادبی را دوست ندارم و ریاکاری تنفرآور به کار نمیبرم، من از افترا و بدگویی ننگ دارم، من فقط در کارناوالها ماسک به کار میبرم، ولی در برابر مردم، در زندگی روزمره این کار را نمیکنم...