او زن سادهای بود و همیشه فکر میکرد هر دولتی سر کار باشد حتماً خوب است. و با اصرار از برادرش خواست دقیقاً توضیح دهد که چرا روش دولت فعلی غیرقابل قبول، بیفایده، احمقانه و آشکارا نوعی خودکشی است. وقتی آقای مورلی نظر خود را کاملاً در این موردها بیان کرد، یک فنجان دیگر از همان قهوهای که به نظرش بد آمده بود، نوشید و از ناراحتی شدید بیرون رفت. بعد گفت: ــ این دخترها همه مثل هم هستند! غیرقابل اعتماد و خودخواه؛ در هیچ موردی نمیشود به آنها اتکا کرد…