در داستان " تله موش "، گروهی از افراد به خاطر کولاک در مهمانخانهای گیر میافتند، در حالی که یکی از این افراد، قاتلی بیرحم است. این قاتل ممکن است هر کسی باشد: زوجی تازه ازدواج کرده که مهمانخانه را اداره میکنند و تردیدهای شکل گرفته در ذهنشان، ازدواجشان را تا آستانۀ نابودی پیش میبرد؛ زنی مجرد با پیشینهای اسرارآمیز؛ معماری که به نظر میرسد بهتر بود آشپزی را به عنوان پیشۀ اصلی خود انتخاب میکرد؛ یک سرگرد بازنشستۀ ارتش؛ مردی عجیب و کوچک که ادعا میکند برف باعث واژگون شدن ماشینش شده؛ و حقوقدانی که با حرفها و کارهایش، شرایط را برای همه سختتر و غیرقابل تحملتر میکند. با پیشروی داستان، یک افسر پلیس نیز به این جمع اضافه میشود. اما شرایط از این هم پیچیدهتر میگردد و افسر پلیس مجبور میشود گذشتۀ همۀ افراد حاضر در مهمانخانه را واکاوی کند.