المدهون ابتذال کشتار در سرزمین مادری را همچون آینهای تمامنما در برابر غرب قرار میدهد؛ جایی که کارخانه جنگسازی بدل به صنعت سرگرمی شده، او با اتکا به صنعت تلمیح، خطوط پیوندناپذیرِ تاریخ اشعار کلاسیک اعراب را با عقل مدرن پیوند میدهد. تلمیح المدهون را وارث آوارگی کرده است.
«وجودِ من مملو از احساسات و تناقضات است؛ شاعر مانند لرزهسنج است که لرزههای ناشی از احساسات و خاطرات انسانها را اندازه میگیرد. این روزها، درد در حیاطخلوتِ شعرم شکوفه میدهد ــ جنگ در کشورم صبحانهام شده و صلح در استکهلم شامِ من است، و من پارادوکسم.»
«من در سوئد یک فلسطینی اهل سوریهام، در فلسطین یک سوری پناهنده به سوئد و در سوریه هم که مرا یک شاعر فلسطینی سوئدی میدانند.»