جورج اورول میخواست هنر را برای خدمت به مردم عادی به کار گیرد اما تجربه و بینش عمیقی که او نسبت به مواضعش داشت، اگر میخواست روی کاغذ بیاید، همهگیر نمیشد و به دست مردم عادی نمیرسید. پس هوش سرشار و علاقه کودکیاش به کتابخوانی را سرمایه خود کرد و داستانی نوشت که به سبک کتابهای کودکان، حیوانات شخصیتهای آن هستند. این میانبری بود تا درک مفاهیم را برای مخاطب آسانتر کند. مزرعهی حیوانات متاثر از رویدادهای سه دههی نخست سده بیستم است و اورول در آن بهوضوح به نقد و استهزای حاکمیت شوروی و شخص استالین میپردازد.
جورج اورول روزنامهنگار، منتقد ادبی و شاعری انگلیسی است که توانست تلاش برای زندگی بهتر و آزادی را به انسان بیاموزد. او به خاطر نبوغش در مسائل اجتماعی و مکتب تساویطلبی تحسین و از سویی دیگر به خاطر عشق به ادبیات به عنوان مرجع تحلیلهای سیاسی و اجتماعی معرفی میشود.
او معتقد بود: «هیچ کتابی بهراستی فارغ از جهتگیری سیاسی نیست. خود این عقیده که هنر نباید کاری به کار سیاست داشته باشد، موضعی سیاسی است.» به این ترتیب جورج اورول که از پنج سالگی میدانست، روزی نویسنده میشود، در پنج سال پایانی عمرش دست به خلق آثاری زد که حالا ما نام او را جدا از این آثار نمیدانیم. ابتدا در 1945 میلادی اثر شگفتانگیز و ماندگار «مزرعهی حیوانات» را نوشت و بعد در 1949 میلادی آن را به چاپ رساند.