مسیحیت از میان همۀ ادیانی که با آن مواجه بوده و الزاما سر و کار داشته، دین اسلام را بیش از همه مورد سوء تفاهم و در نتیجه حملۀ شدید قرار داده است. برای مدت بیش از هزار سال چنین به نظر می رسید که اسلام یکی از تهدیدات عمده برای مردم اروپا است؛ احساسی که منجر به این واقعیت شد که اسلام و مسلمانان، سرسخت ترین دشمنان مسیحیت و تمدن غربی هستند. در جبهۀ سیاسی، این تهدید زمانی آغاز شد که اعراب در اوایل قرن هشتم میلادی اسپانیا را فتح کردند و زمانی پایان یافت که ترکان عثمانی در سال 1683 میلادی وین را محاصره کردند. اما ترس اروپای مسیحی تنها به دلایل سیاسی نبود؛ اسلام تنها دین جهانی است که پس از مسیحیت به وجود آمده است و از همین بابت نیز از ناحیۀ مسیحیان یک دین حقیقی و قابل پذیرش نبود. آن ها غالبا آن را به صورت بدعتی صرف در دین مسیحیت می دانستند؛ طرز تفکری که نخستین بار در نوشته های دفاعی اولیۀ بیزانس دیده می شود که برای قرن ها ادامه یافت. این نگاه به اسلام در تمام دوران قرون وسطی هم چنان غالب بوده، ولی در خلال عصر روشنگری، تدریجا نگرش و برخورد جدیدی نسبت به همۀ ادیان، از جمله اسلام به وجود آمد. برای نخستین بار، "هانری دو بولین ویه" چهرۀ حضرت محمد (ص) را به عنوان فردی که مبلغ دینی مبتنی بر دلیل و منطق بود ترسیم کرد. در قرون بعدی قرآن نیز به زبان های اروپایی ترجمه شد و علاقه مندانی به یادگیری زبان عربی و تحقیق و پژوهش در حوزۀ اسلام پیدا شدند. کتاب حاضر، در باب معرفی اسلام و مسلمانان برای خوانندگان غربی توسط آن ماری شمیل به چاپ رسیده است به نظر می رسد شمیل، که اسلام شناس و محققی برجسته و از همه مهم تر کاملا بی طرف و حتی علاقه مند نسبت به فرهنگ و تمدن اسلامی است، این کتاب را بیش تر به منظور رفع شبهاتی نگاشته که این اواخر توسط صهیونیست ها علیه اسلام به عمل آمده است.