می دانید چرا اسم کتاب را گذاشته ام «پایان خوش حکایت تو از دل پاک تو آغاز می شود» چون احتمال وقوع عکس این گزاره وجود ندارد. چرا که امکان ندارد کسی که خلوص نیت و دل پاک دارد، پایان و سرنوشت بدی در انتظارش باشد. در هر شرایطی، و هر اتفاقی که بیفتد، کسانی که منحرف نمی شوند و در نیکی کردن صداقت نشان می دهند، قهرمان قصه های خودشان خواهند شد و در صحنه این دنیا، تجربه های خوبی از خود به یادگار خواهند گذاشت. هر لحظه زندگی ارزش بی نظیری دارد. خوبی و نیکی نهایت انسانیت است. بدی، رویدادی شخصی است و فرد را فرسوده می کند اما خوبی، اتفاقی اجتماعی است و به همین دلیل، هم منتشر می شود و توسعه می یابد و هم باعث تکامل فرد می گردد. خوبی، مدنیت است و بدی، انزوا و به همین دلیل یکی محکوم به فناست و آن دیگری محکوم به تکثیر. کسی که خوبی می کند انتظار جبران ندارد به همین دلیل دوستان زیادی پیدا خواهد کرد و نیکی هایش تکثیر خواهد شد. کسی که بدی می کند منقطع می شود اما کسی که خوبی می کند از فردیت و تنهایی در آمده، در جامعه تکثیر یافته و ریشه می گستراند. هاکان منگوچ در این کتاب هم می کوشد خواننده خود را در باب یافتن هویت و چیستی واقعی اش یاری کند و با استفاده از داستان ها و حکایت هایی از مثنوی مولانا و دیگر متون عرفان شرقی خواننده کتاب را به تفکر بیشتر در مبحث خودشناسی ترغیب کند. او تلاش می کند نقشه راه رسیدن به عشق، آرامش، برکت، موفقیت و خوشبختی در زندگی را با جملاتی ساده و صمیمی برای خوانندگان کتاب ترسیم کند.