امروزه، زنان در جامعهٔ ایران، نهتنها در عرصههای آکادمیک و حرفهای وارد شدهاند؛ بلکه این حضور جدی و کمنظیر آنان، بهعنوان کنشگری فعال و استراتژیستِ یک شهر، علیرغم تمام مشکلات موجود، گفتمان معماری و شهرسازی را به چالش کشیده است.
بررسی تاریخِ طراحی معماری نشان میدهد که تا پایان دوران مدرن، برای زنان معمار جایگاه مناسبی تعریفنشده بود. با شروع دوران پستمدرن، زنان توانستند گامبهگام تواناییهای خویش را در عرصهٔ طراحی ثابتکرده و فضایی برای طراحِ معمار بودن خویش بسازند. گرچه این جایگاه همچنان با توجه به وضعیت موجود نظیر درآمد نابرابر نسبت به همکاران مرد، مدتزمان زیاد ساعات کاری، حاکمیت قواعد نظام مردسالارانه در محیط کار، جلوگیری از پیشرفت و گماردن آنان در کارهای فرعی و غیره، با ایدهآل حضورشان در جامعهٔ معماری و شهرسازی فاصلهٔ بسیار دارد.
امید است تا با خوانش این کتاب و بهرهمندی از مسیر تلاشهای انجامگرفته زنان معمار در اقصی نقاط جهان، بتوانیم فضایی ایجاد کنیم تا در آن اساتید و دانشگاهیان، معماران و شهرسازان حاضر در محیط حرفهای، همچنین مسئولان نهادهای دولتی، تعاملی سازنده در جهت بهبود وضعیت معماری معاصر ایران داشته و با ایجاد شبکهای مؤثر و موفق از زنان معمار و شهرساز، چه در حوزهٔ آکادمیک و چه در حوزهٔ کار حرفهای، مسائل و مشکلات را شناسایی و در جهت رفع آنها گام بردارند.