در مقدمۀ کتاب آمده است:
یکی از موضوعات مهم و درعینحال بحثانگیز، موضوع «سنتهای الهی» در نظام هستی است. آیا نظام هستی برای فرد و جامعه قوانین و سنتهایی دارد و اگر چنین است، نقش انسان و جامعه در تعیین سرنوشت خود چیست؟ گستره و رسالت این پژوهش، پاسخگویی به این سؤال مهم است که بر اساس سنتهای الهی و مشخصاً «سنت تغییر»، آیا انسان و جامعه در سرنوشت خود، نقش و تأثیر دارند یا خیر؟ اگر چنین است، این نقطه تغییر کجاست و چه عواملی در این تغییر نقش دارند؟ از دیگر سو، اگر بپذیریم که انسان و جامعه در تغییر سرنوشت خود نقش دارند، آنگاه چگونه با قضای الهی، آیه فطرت، بدأ و اختیار انسان قابلجمع است؟ در این چشمانداز، تعابیر مختلفی در آیات میتوان مشاهده کرد که به بیان سنتها و تاریخ آنها، مسائل اجتماعی و دعوت به مطالعه جوامع پرداخته است. بحث از هستی، چیستی و ترکیب انسان و جامعه، حلکننده پارهای از مشکلات و ابهامهای موجود در مباحث اجتماعی است. اصالتدادن به فرد یا جامعه، تکلیف امکان یا عدم امکان شمول ایدئولوژی واحد بر کل جامعه، وجود یا عدم وجود سنتها بر آن و بسیاری از مسائل نظری و انتزاعی را درباره جامعه حل خواهد کرد. قرآن کریم، هستۀ پایدار جامعه را مربوط به حیات مردمی میداند که در آن زندگی میکنند. تغییر واقعی انسان، تغییر جامعه را به دنبال دارد و نقطه آغاز تغییر در انسان، رشد یا رکود فطرت در اوست. بر اساس سنت الهی تغییر در نظام هستی، اینانسانها و جوامع هستند که در چهارچوب نظام علّی و معلولی، سرنوشت خود را تعیین میکنند، تغییر میدهند یا نمیدهند و نقطه آغاز هر تغییر در جامعه، از انسانها و در انسانها، از فطرت آنهاست. این تغییر هیچ منافاتی با قضاوقدر الهی و آیه فطرت ندارد و بدأ نیز با سنت تغییر کاملاً جمعشدنی است. انواع سنتها، فطرتمندی انسان، قانونمندی جامعه و غیره از عمدهترین مباحثی هستند که در این پژوهش مورد بحث قرار گرفتهاند.