ساختار این کتاب، مشتمل بر سه فصلِ فضا، برنامه و انفصال است. فصل اول، به مقولهٔ «فضا» و مقالات انتشاریافتهٔ چومی مابین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۶ اختصاص دارد. او، این فصل را تحت درونمایهٔ فضا جمعآوری کرده است و در آن تئوریهای ابتدایی فضای معماری را تجزیهوتحلیل مینماید و نشان میدهد که یک تعریف دقیق همیشه دربرگیرنده اصطلاحات متناقض یا ناسازگار خواهد بود. مقالات این فصل، مفهوم لذّتِ معماری را بهعنوان تجربهٔ مواجهه فضا با جنبههای مفهومیترش معرفی میکنند. او در این فصل ادعا میکند که ماهیت و جوهر فضا، ذهنی است و این معمار است که مدل غایی علت را در اختیار میگذارد که به واسطهٔ ادراک یک بنا به وجود میآید. فصل دوم، دربارهٔ «برنامه» است و متون منتشرشدهٔ چومی در محدودهٔ سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳ در این فصل جای دارند. این فصل با پرسش دربارهٔ سه اصل کلاسیکِ زیبایی، استحکام و سودمندی آغاز میگردد و پیشنهاد میکند که بُعد برنامهریزیشده مربوط به سودمندی و کارایی ساختمان، به مفهوم رویداد توسعه داده میشود. «خشونتِ معماری»، توضیح کلیدی از روابط پیچیده و غنی میان فضاها و اتفاقاتی که در آنها روی میدهد را فراهم کرده است. فصل سوم، با عنوان «انفصال» نیز به نوشتارهای چاپشدهٔ چومی در خلال سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ پرداخته است. او در این فصل، کانسپتهای ارائهشده در دو بخش نخست را توسعه میدهد. این کانسپتها اغلب مربوط به آغاز یک شیوهٔ معماری هستند که سعی در گسترش به شکل ساختمانهای واقعی را دارند و تلاش میکنند تا مفهومِ پویایی در معماری را مطرح نمایند.