نویسنده ابتدا این واقعیت را بیان می کند که "باورها دارای نیروی خلق یا ویرانیاند. نوع بشر این توانایی شگفت انگیز را دارد که برای هر تجربهای در زندگی خود مفهومی تضعیف کننده یا نجات بخش خلق کند... هرباوری به محض پذیرفته شدن، فرمانی بی چون و چرا به سیستم عصبی محسوب میشود و این توانایی را دارد که امکانات زندگی حال و آیندهی ما را توسعه بخشد یا به ویرانی بکشد. اگر بخواهیم فرمان زندگی خود را دست بگیریم، باید کنترلی آگاهانه بر باورها کدامند و چه طور در وجودمان شکل گرفتهاند. "براین اساس، در کتاب ابتدا تعریفی از "باور" به دست داده می شود؛ سپس باورهای سازنده و در پی آن، عوامل تغییر در زندگی معرفی میگردد و راه کارهای آن عرضه می شود که از آن جمله است: 1- به هدف خود و عواملی که شما را از رسیدن به آن بازمیدارد فکر کنید. 2- از اهرم فشار استفاده کنید: رنجی عظیم را از عدم تغییر فوری و لذتی فراوان را از ایجاد تغییر فوری در ذهن خود تداعی کنید. 3- در الگوی رفتاری بازدارنده، اختلال ایجاد کنید. 4- الگوی ذهنی جدید و سازندهای را جایگزین کنید. 5- الگوی جدید را تا زمانی که تثبیت شود شرطی کنید. 6- یافتهی قبلی را مرور و امتحان کنید. مباحث بعدی کتاب درباره ی چگونگی دست یابی به خواستهها و راه کارهایی برای بهره مندی زندگی است.