محمّدتقی بهار (ملک الشعرا) گذشته از شاعری، در حوزۀ تحقیق و نقد ادبی جدید ایران سهمی مهم دارد. آرا انتقادی او دربارۀ شعر و نثر فارسی از آنجا که از افراط منتقدان پیش و پس از خود، در جهتگیری کهنه و نو دور مانده، شاید محافظهکارانه به نظر آید، با این همه از واقعبینی بر کنار نیست. نظریات انتقادی بهار در ادبیات به علت وابستگی به سنتها و باورهای گذشته از یک سو و گرایشهای تجددخواهانه حاصل از نهضت مشروطۀ ایران و آشنایی با مفاهیم جدید مدنیت غربی از سوی دیگر میان سنت و تجدد، در نوسان است و از این روست که او به تجدد ادبی آرام و معتدل باور دارد. از سهم بزرگ بهار در تاریخ نقد شعر و نثر و تحقیقات ادبی ایران، با همۀ ضعف و قوت آن در این کتاب، تحلیلی انتقادی شده است.