«کماندار» داستان تتسویاست؛ مردی که زمانی بهخاطر استعداد حیرتآورش در کار با تیر و کمان مشهور بوده، اما دیگر در اجتماع حضور ندارد و منزوی شده است، پسربچهای در جستوجویش است که سرانجام او را مییابد. پسربچه سوالات زیادی در ذهن دارد و تتسویا با نشان دادن مسیری که برای یادگیری تیر و کمان طی کرده و اصول زندگیِ معنادار به آنها پاسخ میدهد.
کوئیلو در «کماندار» نشان میدهد که زندگانی بدون برقراری ارتباط میان روح و عمل تحقق نمییابد و زندگیای که با ترسِ از طردشدگی و شکست محدود شده باشد بیارزش است. درعوض باید ریسک کرد، شجاعت به خرج داد و سفر غیرمنتظرهای را که سرنوشت سر راهمان میگذارد پذیرفت.