این کتاب به توصیف، شرح و ارزیابی نظریۀ رؤیایی بودن تجربههای دینی و وحیانی اختصاص دارد؛ نظریهای که میتوانیم آن را نظریۀ وحی در فلسفۀ اسلامی بدانیم. این نظریه سه مدعا یا ضلع اصلی دارد: تجربههای دینی و وحیانی از سنخ رؤیابینیاند و با همان سازوکار وقوع رؤیاها اتفاق میافتند؛ آنچه در این تجربهها به ادراک درمیآید به زبان خاص رؤیا است و ماهیتی ویژه و متفاوت با تجربههای ادراکی معمول ما دارد و اگر این تجربه به زبان درآید و به متن تبدیل شود زبانی ویژه خواهد داشت؛ برای فهم و تفسیر صحیح ادراکات رؤیایی و متون حاصل از آنها باید به تعبیر و تأویل این رؤیاها و متون حاصل از آنها پرداخت. فیلسوفان مسلمان قائل بودهاند که سرشت رؤیایی تجربههای وحیانی هیچ منافاتی با شأن کاشفیت، هدایتگری و قدسی بودن آنها ندارد و بهترین راه را برای حل مشکلاتی مانند فهم چگونگی تکلم خداوند و تعارضات دانستههای عقلانی با متون وحیانی به دست میدهد. نظریۀ وحی فیلسوفان مسلمان در سالهای اخیر مجدداً طرح شده و محل بحث و گفتوگو بوده است.