غروب بتان عنوان کتابی است که "فریدریش ویلهلم نیچه" پس از نگارش کتاب چنین گفت زرتشت به طبع رسانده است. این کتاب عنوان دیگری دارد که نیچه از آن با عنوان "چگونه میتوان با پتک فلسفه نوشت" یاد کرده است. اما چرا وی بر این کتاب چنین نامی گذاشته است؟ ."در پاسخ باید گفت که در این اثر به ویژه در دو گسترۀ اخلاق و فلسفه، هیچ جایی برای راستی و حقیقت نوشته بر الواح دیرین بر جای نگذارده، مگر آن که آن چه تاکنون حقیقتش میانگاشتند، به باد هوا داده و در نگاه و نظر خویش با چنان پتکی بر فرق حقایق پنداری کوفته که از غبارش آفتاب دیرین، با چهرهای آزرمگین آهنگ فرو رفت خویش کرده است...در این کتاب نیچه هیچ چیز را مطلق نمیانگارد و از این حیث...ارزشها و انگارههای پس از عصر نوزایی و روشنگری برای وی هیچ تفاوتی ندارد...نیچه در این کتاب از سه رویکرد، خرد را مورد هجوم قرار میدهد، نخست میگوید: منطق زادۀ خرد بکر و پنداری هدفمند است: آنگاه مبادی اندیشه (شیء، جوهر، ذات، موضوع، علیت، غایت و)...جز اوهامی ضروری برای زندگی هیچ نیستند ... دوم میگوید :در پهنۀ زندگی به خرد نیاز نیست، خرد خطرناک و ناشدنی است ... و سوم: نیچه وهم دیگری را نیز که فیلسوفان به دام آن گرفتار آمدهاند، انکار میکند ."