شب سال نو سال 1982 است و اوونا لاکهارت برای لحظه ای زندگی خود را مرور می کند، نیمه شب او نوزده ساله می شود و قرار است تصمیمات مهمی برای آینده خود اتخاذ کند. آیا باید برای تحصیل در رشته ی اقتصاد به لندن برود یا در بروکلین در خانه بماند تا علاقه ی خود را به موسیقی دنبال کند و در کنار دوست پسرش باشد؟ با شروع شمارش معکوس برای سال نو، اوونا در بدن پنجاه ویک ساله خود ظاهر می شود و خود را در سی ودو سال آینده می بیند.