این مقاله پس از مفهوم شناسی وحدت و توحید و اطلاقات واحد در فلسفه اسلامی، به دو معنای توحید ذاتی (واحدی و احدی) در این دانش می پردازد. مدعای فیلسوفان اسلامی درباره نخستین معنای توحید ذاتی (توحید واحدی) این است که واجب بالذات تنها در یک مصداق است و وجود مصداق دوم برای او محال است. مقاله نشان می دهد که دیدگاه ایشان در این مسئله تطور داشته و از وحدت عددی واجب به وحدت حق واجب، و سپس به وحدت شخصی وجود رسیده است. پس از تبیین این دیدگاه ها، سه برهان از مهم ترین براهین توحید، یعنی برهان بساطت، برهان صرف و برهان بسیط الحقیقه را تقریر کرده ایم، و در ضمن برهان نخست، اشکال معروف ابن کمونه و پاسخ را نیز آورده ایم. در معنای دوم توحید ذاتی، یعنی بساطت ذات واجب (توحید احدی)، ابتدا به اقسام شش گانه ترکیب اشاره کرده و سپس مسئله نفی ماهیت از خداوند و استدلال های فیلسوفان را پیش کشیده ایم. در آخرین بخش مقاله به نفی سایر انواع ترکیب از ذات واجب پرداخته ایم.