شروینسکی: از خوشحالی پر درآوردم،چون...چی دارم میگم، یلنا!
یلنا: یه مرد متشخص باید بدونه چطور احساساتش رو پنهان کنه.
شروینسکی: واسه چی این حرف رو میزنی؟ قول میدم که با تمام وجودم متشخص باشم. خب، من دستپاچه شدم... پس اون رفته،تورو جا گذاشت!