پذیرش این موضوع که اغلبِ اندیشمندان اجتماعی و نظریهپردازان ایران و جهان برای تفسیر فراگیرِ وضعیت انسانی پس از تحولات ناشی از اپیدمی کرونا بر روی اصطلاح «عصر پسا-کرونا» به اجماع رسیدهاند که زمینهای بیولوژیکال و اپیدمیولوژیکال دارد، برای نگارنده اندکی مشکل بود و با ذهن خود چالشی دائمی داشت که آیا ذیل چنین اصطلاحِ تقلیلگرایانهای که نقطه ثقل آن ویروس کرونا است و تنها معطوف به ساحت فیزیکی آدمی است، میتوان وضع انسانی و دیگر ساحات زیستِ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و دینی آدمیان و در یک کلام «ساحات اگزیستانسیال انسانی» را نیز فهم و تفسیر کرد؟ بیتردید، پاسخ این پرسش از نگاه یک جامعهشناس که به دنبال تفسیری معنوی از اگزیستانس آدمی است، منفی بود. به باور نگارنده، مفهوم «عصر پسا_جدید»، بهعنوان آلترناتیوی در برابر اصطلاح صرفاً پزشکیمحورِ «عصر پسا_کرونا»، میتواند برای فهم و تفسیر وضع نوین انسانی از منظری غیرپزشکی، کارگشا باشد. در سیاه مشقِ حاضر سعی شده است تا با استفاده از این مفهوم و چشماندازی که این مفهوم در اختیارمان قرار میدهد، نظم نوین جهانی و چالشهای پیش روی حیات انسانی، مورد بررسی قرار گیرد.