کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        %5
        این کتاب را خوانده‌ام.
        0
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        از معراج برگشتگان 1

        0 (0)
        قیمت:
        200,000 تومان 190,000 تومان

        مشخصات کتاب از معراج برگشتگان 1

        تعداد صفحات
        790 صفحه
        شابک
        9786226609579
        سال انتشار
        1401
        نوبت چاپ
        1
        قطع
        رقعی
        جلد
        گالینگور

        دربارۀ کتاب از معراج برگشتگان 1

        ناگهان سرمایی وجودم را به لرزه واداشت. نمی دانم چرا در مواقع اضطراب و هراس، احساس می کردم دستشویی دارم! خیلی سعی کردم بر این احساسم غلبه کنم که فکر می کردم از ترس باشد. ولی دستشویی بدجوری فشار می آورد. با خودم گفتم: «اگه بخوام برم خودم رو تخلیه کنم، همه می گن از ترس… گرفته!» هرکاری کردم، نشد خودم را نگه دارم. گفتم: «به درک. هرچی می خوان بگن. از این بهتره که وسط عملیات خودم رو خیس کنم!» به کنار خاکریز که رفتم، متوجه شدم امثال من کم نیستند! به داخل ستون که برگشتم، سعی کردم زانوهایم را بر زمین بگذارم تا از لرزش شان جلوگیری کنم. سرخی گلوله هایی که از بالای خاکریز می گذشتند، یک آن صورت ها را سرخ می کرد؛ وحشت، یک باره بر دلم چنگ انداخت. سعی کردم به بالای خاکریز فکر نکنم. بی توجه به شدت آتش، خودم را به سینه کش خاکریز چسباندم تا از گلوله هایی که احتمال داشت رو به پایین کمانه کنند، در امان باشم. فرماندهان گردان و گروهان در کنار قسمت کوتاه شده ی خاکریز نشسته بودند و تا مقداری آتش دشمن سبک می شد، نیروها را به آن طرف عبور می دادند. به نزدیکی شان که رسیدم، ضربان قلبم تندتر شد. گلوله ها با وزوزی تند، خاک را به هوا می پراکندند. نگاهم به گلوله های آتشین رسام بود که از بالای سرمان می گذشتند، همچون دسته ای پرستو در یک صف، اما مرگبار! فکر کردم چه گلوله ای قسمت من می شود؟ دوشکا؟ شیلکا؟ یا گیرینوف؟ با خود گفتم: «اصلا من شانس ندارم. تا حالا ساکت بود، ولی به من که رسید، همه ی تیرها سرشان را کج کرده اند این طرف!» گل محمدی کنار بریدگی کوچک خاکریز، چندک زده بود. با دست، ضربه کوچکی به پشت نیرویی می زد که جلویش بود و آرام می گفت: «برو!» به بریدگی خاکریز زل زده بودم که ناگهان دستی به پشتم خورد و مرا از افکار درهم و برهم بازداشت. فرمانده گردان بود؛ داد زد: «برو!»

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر

        کتاب‌های مرتبط با کتاب از معراج برگشتگان 1