این کتاب، داستان دختری به نام "لیلی است او برادری فلج دارد که عاشق رباط است. "لیل" برای به دست آوردن خواستهی برادرش، از پسری به نام "سیاوش" که نسبتا او را میشناخته تقاضا میکند که در لباس رباط نزد برادرش بیاید. این روابط کمکم سبب علاقهی آن دو به یکدیگر میشود و در نهایت با هم ازدواج میکنند.